صنایع خلاق؛ بنیانهای مفهومی و کارکردی در ساختار اقتصاد خلاق

محسن سراجی – مدیر خلاقیت و آینده پژوه
در سالهای اخیر، مفاهیم «اقتصاد خلاق» و «صنایع خلاق» بهعنوان محورهای نوین توسعه شهری، فرهنگی و اقتصادی در ادبیات برنامهریزی و حکمرانی شهری جایگاه ویژهای یافتهاند. در تعریفی جامع، اقتصاد خلاق به بخشی از اقتصاد اطلاق میشود که مبتنی بر دانش، ایده و خلاقیت انسانی بوده و ارزش اقتصادی خود را از تولید، بهرهبرداری و گردش ایدههای نوآورانه و فرهنگی بهدست میآورد. در این میان، صنایع خلاق ستون فقرات این اقتصاد را تشکیل میدهند و بستری برای بهکارگیری استعدادهای هنری، فرهنگی، فناوری و طراحی به شمار میروند.
بر اساس تعاریف سازمان یونسکو و کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل (UNCTAD)، صنایع خلاق مجموعهای از فعالیتهای اقتصادی هستند که ریشه در خلاقیت فردی و مهارت دارند و از طریق تولید و بهرهبرداری از داراییهای فکری، هم ارزش فرهنگی و هم ارزش اقتصادی ایجاد میکنند. این صنایع طیف متنوعی از حوزهها را شامل میشود؛ از هنرهای تجسمی، موسیقی، تئاتر و سینما گرفته تا معماری، طراحی شهری، مد، صنایع دستی، بازیهای ویدئویی، تبلیغات، نرمافزارهای فرهنگی و محتوای دیجیتال.
جایگاه صنایع خلاق در اقتصاد خلاق، نقش محوری و پیشران دارد؛ بهطوری که این صنایع علاوهبر تولید ثروت و اشتغال، بهعنوان ابزار هویتساز فرهنگی و تقویت دیپلماسی شهری و ملی شناخته میشوند. در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، سهم صنایع خلاق در تولید ناخالص داخلی (GDP) به بیش از ۵ تا ۷ درصد رسیده و بخش مهمی از صادرات و اشتغال دانشبنیان را به خود اختصاص داده است.
مزیت دیگر این صنایع، انعطافپذیری بالا در برابر تغییرات فناوری و اقتصادی است. برخلاف صنایع سنتی، صنایع خلاق وابسته به منابع طبیعی و زیرساختهای سنگین نیستند و میتوانند با سرمایهگذاری هوشمندانه در نیروی انسانی و شبکههای فرهنگی، به موتور محرک توسعه پایدار و نوآورانه تبدیل شوند.


در نهایت، صنایع خلاق به دلیل ماهیت میانرشتهای و ارتباط تنگاتنگ با فرهنگ، فناوری و اقتصاد، در سیاستگذاریهای شهری و ملی بهویژه در حوزه ارتقاء کیفیت زندگی شهری، توسعه گردشگری، برندینگ شهری و بازآفرینی فضاهای عمومی نقشی اساسی ایفا میکنند. توجه به این بخش، افقهای تازهای در مسیر توسعه اقتصادی مبتنی بر دانش و نوآوری ترسیم میکند.