داستان غم‌انگیز داستان‌نویسان مشهدی

محسن سراجی / مدیر خلاقیت و آینده پژوه

مشهد، شهری با تاریخی عمیق و فرهنگی غنی، سال‌هاست که داستان‌نویسان مستعدی در دل خود پرورش داده است. اما امروز این شهر در عرصه ادبیات داستانی بیشتر به یک سکون فرهنگی و ناامیدی شباهت دارد تا مرکزیت خلاقیت و نوآوری. داستان‌نویسان مشهدی با مشکلاتی روبه‌رو هستند که بیش از هر چیز ریشه در ساختارهای معیوب، باندبازی و اقتصاد ضعیف این اکوسیستم دارد.
یکی از مشکلات اساسی این است که داستان‌نویسان مشهدی نتوانسته‌اند شبکه‌ای مؤثر برای هم‌افزایی و تعامل با یکدیگر ایجاد کنند. در این شهر، به جای آنکه نویسندگان در قالب یک جامعه پویا از تجربیات و ایده‌های هم بهره ببرند، بیشتر شاهد باندبازی و گروه‌گرایی در انجمن‌ها و تشکل‌های ادبی هستیم. این گروه‌ها اغلب به جای گشودن درهای همکاری، حلقه‌ای بسته تشکیل داده‌اند که ورود به آن‌ها نیازمند وابستگی‌های شخصی است، نه توانایی‌های حرفه‌ای.
از سوی دیگر، مدیران انجمن‌ها و تشکل‌های ادبی مشهد، اغلب خودرأی و دور از نیازهای واقعی داستان‌نویسان عمل می‌کنند. این مدیران، به جای تسهیل‌گری و فراهم کردن فضای رشد، بسیاری اوقات مسیر فعالیت‌ها را بر اساس سلیقه شخصی خود هدایت می‌کنند. نتیجه این خودرأیی، از دست رفتن انگیزه و فرصت‌های پیشرفت برای نویسندگانی است که نیازمند فضایی آزاد برای رشد هستند.
اقتصاد ضعیف اکوسیستم داستان‌نویسی در مشهد نیز معضل بزرگی است. نبود حمایت‌های مالی، عدم وجود پلتفرم‌های پایدار برای عرضه آثار، و بی‌توجهی به ارزش اقتصادی داستان‌نویسی، سبب شده تا نویسندگان این شهر نتوانند از هنر خود کسب درآمد کنند. بسیاری از آن‌ها مجبورند برای تأمین معیشت خود به کارهای دیگر بپردازند، که همین مسئله تمرکز و خلاقیت آن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
مشکل دیگر، به روز نبودن بسیاری از داستان‌نویسان مشهدی است. در حالی که دنیای داستان‌نویسی جهانی به سرعت در حال تغییر است، بسیاری از نویسندگان این شهر همچنان به قالب‌ها و سبک‌های قدیمی وابسته‌اند و توانایی ارتباط با جریان‌های ادبی مدرن را ندارند.
مشهد که روزگاری می‌توانست قطب ادبیات داستانی باشد، امروز به شهری بدل شده که استعدادهایش در سایه باندبازی، مدیریت ناکارآمد، و اقتصاد ضعیف به فراموشی سپرده می‌شوند. این داستان غم‌انگیز باید زنگ هشداری باشد برای تحول در این اکوسیستم.

مقالات

چرا انجمن‌های ادبی و هنری کارکرد خود را از دست دادند؟

یکی از عوامل اصلی این افول، تحولات ساختار حکمرانی فرهنگی در ایران است. در سال‌های گذشته، تمرکز سیاست‌گذاری فرهنگی در نهادهای دولتی و شبه‌دولتی، عملاً عرصه فعالیت انجمن‌های مستقل را محدود و نقش آنها را به واحدهای اجرایی و برنامه‌محور تقلیل داده است.

صنایع خلاق؛ بنیان‌های مفهومی و کارکردی در ساختار اقتصاد خلاق

بر اساس تعاریف سازمان یونسکو و کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل (UNCTAD)، صنایع خلاق مجموعه‌ای از فعالیت‌های اقتصادی هستند که ریشه در خلاقیت فردی و مهارت دارند و از طریق تولید و بهره‌برداری از دارایی‌های فکری، هم ارزش فرهنگی و هم ارزش اقتصادی ایجاد می‌کنند.

استقبال از کدام بهار!

"استقبال از بهار" در مشهد بدون استراتژی مدون، شفافیت و رویکرد مردم‌محور تنها ظاهری فریبنده است و به نتیجه‌ای پایدار منجر نمی‌شود.

درهای نیمه‌باز حوزه هنری خراسان

حوزه هنری خراسان نیاز به توجه به همه هنرمندان، نوسازی تیم‌های کارشناسی، و تعامل با نسل زد و رسانه‌ها دارد تا به جایگاهی مؤثر دست یابد.